چون باران بیوقت آمدم تا تمنایت کنم.! از کی باید ، نشونهت رو گرفت؟ تو یه صبح پاییزی و سرد! چونکه در تاب و تب موی تو آشوب بپاست. مرغک ساده نظر در هوس موی شماست چون نسیم سحری از بر این کوی گذشت ، مهر آن زلف پریش ، باز به قلبم بنشست . ساده گویان به اشاره خبر از یار دهند ، خبر از قامت رعنای پریوار دهند . #سعید_دامغانیان ای در نگاه زارم همچون گُلی هویدا.! جز تو به راه دیگر یارای رفتنم نیست.! #سعید_دامغانیان قاصدک آمد خبر آورد ز تو .
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت